مزایای آیپد
مزایای آیپد با صفحهنمایش فوقالعاده آن شروع میشود. نمایشگر Retina این دستگاه که در کل روی تمام دستگاههای نسل سوم آیپد ارائه شده است (که مطمئنا نظیر آن را جایی ندیدهاید) بسیار شگفتانگیز است. متون در آن بسیار واضح هستند. مطالعه روی صفحهنمایش آیپد که از فناوری پسزمینه نورانی استفاده میکند بسیار لذتبخشتر از مطالعه روی صفحهنمایش کیندل آمازون است که از فناوری جوهر الکترونیکی استفاده میکند. این وضوح تصویر، چه اندازه متن را بزرگ کنید و چه کوچک، همچنان به همان کیفیت باقی میماند.
اما فقط وضوح تصویر آیپد نیست که آن را برای مطالعه کتاب، بهتر از سیستمهای مکینتاش کرده است؛ بلکه واسط کاربری و ظاهر آن هم در این مورد دخیل بوده است. برای عوض کردن صفحه کتابی که در آیپدتان مشغول مطالعه آن هستید، به جای آنکه لازم باشد از طریق ماوس خود یا از طریق پد لمسیتان روی یک دگمه کوچک کلیک کنید و یا روی کلیدی از صفحهکلیدتان کلیک کنید؛ کافیست با انگشت خود یک حرکت جاروبی شکل، روی صفحه آن انجام دهید (مثلا انگشت خود را از راست به چپ صفحهنمایش بکشید). برای آنکه بتوانید متون را بزرگتر کنید، شما به سادگی میتوانید انگشتان خود را روی صفحه گذاشته و از هم جدا کنید. اگر به دنبال معنای کلمه خاصی بودید که آن را نمیشناختید، یک بار به آرامی روی کلمه موردنظرتان ضربه بزنید و بعد گزینه Define را انتخاب کنید. زمانی که مطالعه شما به اتمام رسید و خواستید برنامه دیگری را باز کنید، فقط روی دگمه Home کلیک کنید و بعد روی آیکون برنامه موردنظرتان یک بار ضربه بزنید. همه چیز سریع، آسان و یکدست انجام میشود.
برنامههای خواندن (مطالعه) روی آیپد بهتر از برنامههای خواندن روی سیستمهای مکینتاش است. همان اندازهای که برنامههایی مثل (NetNewsWire (macworld.com/a/1135359
،( Preview (macworld.com/a/1162825 و ( Reeder (macworld.com/a/1162825 روی سیستمهای مکینتاش خوب هستند، برای iOS هم برنامههای فوقالعادهای مانند (GoogleReader (macworld.com/7790)، iBooks (macworld.com/7714)، Kindle (macworld.com/7715)، ReaddleDocs (macworld.com/7653 و ... ارائه شده است که میتوانید با کمک آنها به آسانی محتویات جدیدی را برای مطالعه بیابید. این برنامهها همچنین از ویژگی چند لمسی صفحهنمایش آیپد بهره کامل را میبرند که همین موضوع، استفاده از آنها را بسیار لذتبخشتر از برنامههای عادی سیستمهای مکینتاش کرده است.
البته لازم به ذکر است که آیپد بسیار سبکتر و باریکتر از سیستمهای مکینتاشی است و نگهداری آن در دست به مراتب سادهتر است و نیازی نیست که بخواهید با صفحهکلید یا ماوس و یا پدلمسی سروکله بزنید. شما میتوانید آن را در دست بگیرید؛ چه وقتی که در حال مطالعه کتاب در اتاق پذیرایی هستید و چه به حالت درازکش روی تختتان قرار دارید و چه در باشگاه و مشغول تمرین هستید؛ مثلا شما میتوانید آن را روی دستگاه تردمیل خودتان در ژیمناستیک در حین تمرین قرار دهید.
در نهایت، اگر شما یک آیپد مجهز به شبکه 3G و یا 4G داشته باشید، همواره دارای ارتباطی متصل به اینترنت هستید که این بدان معنی است که شما میتوانید آخرین و بهروزترین محصولات و محتویات را از طریق اینترنت بگیرید و مطالعه کنید.
نقش رو به رکود سیستمهای مکینتاش
ما هنوز هم چیزهای زیادی را روی سیستم مکینتاش خودمان مطالعه میکنیم و عمدهترین دلیل آن هم این است که با توجه به شرایط کاری که داریم، دائم از کامپیوتر مکینتاش خود استفاده میکنیم و بنابراین از همان مکینتاش برای مطالعه نیز استفاده خواهیم کرد؛ اما هنگامی که زمان مطالعه فرا میرسد، تنها کاری که ترجیح داده میشود، استفاده کردن از فیلترها و جستجوهای ذخیره شده روی اشتراکات خوراکهای خبری است (هنوز چیزی روی آیپد ارائه نشده است که بتواند با NetNewsWire سیستمهای مکینتاش رقابت کند)؛ تماشای صفحات وب شامل Flash و یا سایر محتویات این چنینی روی آیپد امکانپذیر نیست؛ دانلود کردن فایل در هنگام مطالعه خوراکهای خبری و صفحات وب، کاری ساده است که البته آیپد از پس آن بر نمیآید.
نوشتن
برای نوشتنهای عادی و روزمره و شخصی، آیپد میتواند ابزار فوقالعادهای باشد. از نوشتههای حرفهای کاری گرفته تا مطالبی که روی وبلاگ شخصی مینویسیم و حتی مطالبی که در متن ایمیلهایمان یا به عنوان متونی در ضمیمه ایمیلها مینویسیم. ما از اواخر سال 1980 اکثر کارهای نوشتاری خود را با استفاده از سیستمهای مکینتاشی انجام میدادیم؛ اما زمانی که شرکت اپل محصول آیپد خودش را معرفی کرد، این موضوع تغییر کرد. در واقع این محصول جدید، محصولی بود فراپرتابل و بسیار سبک که میتوانستیم کارهای نوشتاری خود را با آن انجام دهیم؛ اما آیا واقعا میتوان به منظور نوشتن، آیپد را به طور کامل جایگزین سیستمهای مکینتاشی کرد؟
ابزارهای قدرتمند آیپد
زمانی که میخواهیم روی یک سیستم مکینتاشی شروع به نوشتن کنیم، کاری که انجام میدهیم شاید با کاری که دیگر افراد انجام میدهند، کمی متفاوت باشد: ما چرکنویس مطالب خود را در برنامه (BBEdit (macworld.com/1163399 انجام میدهیم؛ معمولا افراد این کار را در ویرایشگرهای متنی؛ مثل Microsoft Word یا Pages انجام میدهند. مزیت این کار ما این است که با این برنامه، دیگر خودمان را درگیر فرمتبندی و بررسیهای املایی و نوشتاری و سایر تنظیمات ملالآور نمیکنیم. ما بیشتر از همه به میانبرها و شمارشگر لغات این برنامه تکیه میکنیم.
در اوایلی که آیپد وارد بازار شده بود، ما برنامه (Pages (macworld.com/6129 را برای آن خریدیم. برای نویسندهای که درگیر نیازهای قالببندی است، برنامه Pages (در سیستمعامل iOS) گزینه مناسبی است. این برنامه روی آیپد، مانند برنامه BBEdit روی سیستمهای مکینتاشی است؛ این برنامه برای شما یک شمارشگر لغات پویا تامین میکند؛ شما با یک ضربه کوچک میتوانید عوامل حواسپرتکننده و گیجکننده ظاهری آن را بردارید. بدبختانه، در حالی که برنامه Pages روی iOS بسیار خوب خودش را با iCloud همگام میکند، اما این همگامسازی، به خوبی همگامسازی که روی سیستمهای مکینتاشی انجام میشود، نیست؛ شما باید برای دانلود و یا آپلود نسخههای بهروز شده از اسنادتان به وبسایت iCloud مراجعه کنید. این امر سیر کاری را مختل میکند.
ما ترجیح میدادیم از دو برنامه ویرایشگر متنی، به صورت همزمان روی iOS استفاده کنیم. به همین خاطر گزینه بعدی انتخاب برنامه(iA Writer (macworld.com/6729 بود که قابلیت همگامسازی با iCloud و DropBox را نیز داشت. این برنامه شمارشگر پویای تعداد کاراکتر و تعداد کلمه دارد؛ یک پروسه دو ضربهای به شما این امکان را میدهد که متونی را که نوشتهاید، بتوانید به سرعت و در کوتاهترین زمان ممکن به عنوان ضمیمه ایمیلتان و یا حتی به عنوان متن ایمیلتان به مقصد موردنظرتان ارسال کنید و یا متن موردنظرتان را در حافظه clipboard کپی کنید و یا آن را چاپ نمایید.
از دیگر ظرافتهای به کار رفته در این برنامه، میتوان به صفحهکلید on-screen (صفحهکلید روی صفحهنمایش) این برنامه، به همراه دگمههایی اضافی برای کنترل مکاننما و نشانهگذاری اشاره کرد. همچنین این برنامه دارای ویژگی حالت فوکوس (تمرکز) است که همه چیز را به جز آن خطی از متن که شما در حال کار با آن هستید، محو و کمرنگ میکند؛ در حالی که مدتها به برنامه iA Writer وابسته بودیم، اما همزمان ویرایشگر متن جدید و پرطرفدار جدیدی به نام Phraseology ارائه شد؛ بنابراین آن را تهیه و شروع به استفاده از آن کردیم. این برنامه بازه وسیعی از انواع رسمالخطها (به اصطلاح فونتها) را ارائه میداد؛ همچنین این برنامه دارای یک صفحهکلید
on-screen تغییریافته بود. این برنامه دارای مکاننما، کنترلهای متمایزسازی (مشخصسازی و برجستهسازی) و یک شمارشگر پویای تعداد لغت و کاراکتر بود. همچنین این برنامه دارای واسطکاربری است که در آن میتوان برای سازماندهی مجدد پاراگرافها و جملات درون متن، از روش"بگیر، بکش و رها کن" استفاده کرد. همچنین با استفاده از این واسطکاربری میتوان از تکنیک دوضربهای برای دسترسی به گزینههای به اشتراکگذاری استفاده کرد. امیدواریم که برنامه Phraseology پشتیبانی بهتر و کاملتری از DropBox انجام دهد؛ اما ریزهکاریهای فوقالعاده آن باعث شده که این نقص آن را کاملا نادیده بگیریم.
الزام سختافزاری
برای یک تایپ معمولی، صفحهکلید on-screen آیپد بسیار خوب است؛ اما برای نوشتن مطالبی طولانی، به مدت طولانی شما نیاز به یک صفحهکلید جانبی یا به اصطلاح اکسترنال دارید. ما تا مدتها از داک صفحهکلیدی خود شرکت اپل به این منظور استفاده میکردیم تا اینکه تولید آن به طور کامل متوقف شد و بعد از آن روش خود را تغییر دادیم و به استفاده از صفحهکلیدهای بیسیم اپل که از طریق بلوتوث با کامپیوتر ارتباط برقرار میکردند، روی آوردیم. هر چند از جمله کسانی بودیم که از پشتیبانی نسل سوم آیپد از بررسی و اصلاح دیکته و املای لغات حمایت میکردیم، اما باید اعتراف کنیم که این ویژگی در نوشتارهای طولانی بسیار آزاردهنده است و پاسخگویی چندان مناسبی نخواهد داشت.
تمایزها و دلایل آن
در اکثر موارد از نوشتن در آیپد لذت میبردیم؛ اما واقعیت این است که زمانی از آیپد برای نوشتن استفاده میکنیم که هیچ دسترسی به لپتاپ MacBook خود نداشته باشیم و یا زمانی در حال نوشتن متنی باشیم که نیازی به جستجو و تحقیق نداشته باشد؛ چراکه علیرغم تمام ویژگیهای فوقالعادهای که آیپد دارد، اما این برنامه در هر لحظه فقط میتواند یک صفحه را به نمایش بگذارد؛ در حالی که اغلب ما در هنگام نوشتن مقالاتمان نیاز داریم که دائم در بین مقالات مختلف آنلاین چرخی بزنیم و به جستجو بپردازیم. آیپد در بسیاری موارد دستگاه فوقالعادهای است؛ اما در این مورد به هیچ وجه!
آیپد در نوشتارهایی که نیازی به جستجو و پرسهزدن در بین کتب و مقالات مختلف ندارند، گزینه بسیار مناسبی است. هر چند عوامل حواسپرتکنندهای نظیر Reeder و Instapaper نیز در آیپد همراه شما هستند که البته شما میتوانید با چند ضربه از شر همه آنها خلاص شوید؛ اما ترجیح داده میشود که از سیستم مکینتاشی خود استفاده کنید که در آن همه این برنامهها به راحتی و همزمان در کنار یکدیگر باز هستند و خللی در کار یکدیگر ایجاد نمیکنند و باعث حواسپرتی کاربر نیز نمیشوند.
تصویر
آیپد یک ابزار ترسیم فوقالعاده است؛ اما هنوز نتوانسته از لحاظ تواناییها و قابلیتها به پای داشتهها و تواناییهای سیستمهای مکینتاش برسد.
در ابتدا زمانی که نحوه کار با ماوس را به خوبی یاد گرفتیم، طراحی با کامپیوتر برایمان بسیار سادهتر شد. هر چه زمان پیش رفت، ابزارها هم ارتقاء یافتند؛ صاحب یک تبلت و قلمنوری Wacom شدیم، فتوشاپ یاد گرفتیم و تمرین زیادی در طراحی کردیم.
زمانی که آیپد روی کار آمد، مجذوب این ایده شدیم که بتوانیم از آن به عنوان ابزاری برای طراحی استفاده کنیم.
آیپد در صفحه لمسیاش حساسیت فشاری استاندارد لازم برای طراحی را نداشت؛ بنابراین علاقهمندان به Wacom و حرفهایهای خلاق دست به کار شدند و کاری کردند که بتوان از اینها در کنار هم استفاده کرد.
قدرت سیستمهای مکینتاش
سیستم مکینتاش برای اجرای برنامههای ویرایش عکس و تصویر بسیار قدرتمندتر از آیپد است.
اگرچه آیپد دارای تنوع بسیاری از لحاظ برنامههای طراحی، ترسیم و ویرایش تصویر است و برنامههایی هم که برای آن طراحی میشوند عمدتا شامل ابزارهای فوقالعادهای میشوند؛ اما فاقد ویژگیهای پیشرفتهای است که کامپیوتر مکینتاشی ما مجهز به آنهاست. Macroها، Actionهای فتوشاپ، قابلیت سوئیچینگ سریع، توانایی کپی و انتقال لایهها از یک برنامه به دیگری و ..، از جمله کارهایی است که آیپد هنوز نتوانسته پیاده کند و شاید هم هرگز قادر به پیادهسازی و انجام آنها نشود؛ چراکه آیپد اساسا برای چنین کارهایی طراحی نشده است.
اگرچه سیستمهای مکینتاشی در میدان رقابت برنامههای کاربردی یک پیروز مطلق هستند؛ اما آنها هم فاقد قابلیتهای تعاملی فوقالعاده آیپد میباشند.
Intuos و همزاد بزرگترش Cintiq، اساس کارهای طراحی به حساب میآیند؛ دلیلش هم این است که تبلتهای قلمی، رسامها و تصویرکشهای حرفهای را تامین میکنند که یک سطح استاندارد از حساسیت به فشار، یک سبک تعاملی فوقالعاده و دگمههای قابل تنظیم، پیکربندی و برنامهریزی دارند. اما دستگاههای ورودی آن نیازمند فضای فیزیکی بیشتری هستند (و البته سیمهای رابط آنها را هم که مثل مار در اطراف پخش شدهاند، در نظر بگیرید).
قابلیت حمل آیپد
در حالی که تبلت Intous برای طراحی در منزل و یا انجام جزئیاتی روی تصاویر بسیار مناسب است، اما همراه بردن آن در طول راه و مسیر، تجربه دردناکی برای کاربر خواهد بود.
آیپد به عنوان یک ابزار طراحی نکات منفی خاص خودش را دارد. زمانی که از آن در زیر تابش نور آفتاب استفاده کنید، به طرز وحشتناکی داغ میشود.
نمایشگر Retina آیپد وضوح تصویر بسیار بالایی ارائه میدهد و به شما این اطمینان را میدهد که کیفیت خروجی شما نسبت به مدلهای قبلی آیپد بسیار بالاتر خواهد بود؛ اما نکته اینجاست که این تبلت همچنان نسبت به کامپیوتر یا دستگاههای طراحی سنتی متداول، کاستیهایی دارد و امکانات محدودتری دارد.
برای شروع یک طراحی بدون ساختار اولیه و به صورت خام، آیپد گزینه بسیار مناسبی است. آیپد بسیار سبک وزن بوده و در نتیجه به راحتی قابل حمل است و عمر باتری آن هم بسیار بهتر از عمر باتری لپتاپ است. گرچه اگر بخواهیم از این دو بابت مقایسه کنیم، یک کاغذ طراحی از این دو لحاظ هم از تبلت بهتر است، هم از لپتاپ و هم از دستگاههای طراحی.
تبلت خودتان را با یک قلم نوری خوب مجهز کنید و بدین ترتیب شما میتوانید طراحیهایی با جزئیات خوب در برنامههای (Paper (macworld.com/7828 یا (Sketchbook Pro (macworld.com/7829 یا (Draw (macworld.com/7776 داشته باشید.
آیپد: به عنوان گزینهای برای طرح چرکنویس
اگر شما نیاز و یا علاقهای به دقت بالای کنترلهای تبلتهای Wacom ندارید و متکی به Actionها و Macroها هم نیستید، میتوانید به طور کلی نیازهای هنریتان را در این زمینه به یک آیپد منتقل کنید؛ اما برای افراد حرفهای، آیپد فقط میتواند یک دستگاه جانبی و به عبارتی یک دستگاه ثانویه خوب برای طراحی باشد؛ این وسیله میتواند به عنوان وسیلهای برای ترسیم چرکنویس و طرحهای خام اولیه استفاده شود.
صفحهگستردهها و اسناد آماری و اطلاعاتی
سازگاری با Microsoft Excel، عاملی کلیدی
اگر حقیقتا در دوره پسا کامپیوترهای شخصی هستیم، بنابراین یک تبلت آیپد باید بتواند تمام کارهایی را که یک سیستم کامپیوتری مکینتاش انجام میدهد، خودش به تنهایی انجام دهد؛ مخصوصا برخی از وظایف و کارهای محاسباتی مانند ایجاد و کار با صفحهگستردهها.
افزوده شدن برنامه Numbers
برنامه (Numbers (macworld.com/6130 برای آیپد خیلی خوب کار میکند. این برنامه از ویژگیهای منحصربهفرد آیپد به خوبی استفاده میکند. استفاده از آن بسیار سرگرمکننده و جالب است؛ این چیزی نیست که بتوان راجع به برنامههای صفحهگسترده روی سیستمهای مکینتاش گفت.
در حقیقت برنامه Numbers روی آیپد میتواند به طور کامل جایگزین مناسبی برای نسخه مکینتاشی آن باشد تا زمانی که شما احتیاجی به تمام قابلیتهای Excel نداشته باشید (پشتیبانی Numbers از اسناد Excel محدود است) و نخواهید که با کاربرانی که از برنامه Numbers استفاده نمیکنند، کاربرگ خودتان را به اشتراک بگذارید، میتوانید از این برنامه به عنوان یک برنامه کامل صفحهگسترده استفاده کنید. علاوهبراین، اگر شما به دنبال ساخت فایلهای دادههای آماری و صفحهگسترده بزرگ، پیچیده و حجیمی با اطلاعات و دادههای فراوان و با هزاران سلول و نمودارهای پیچیده هستید، Numbers نمیتواند گزینه مناسبی برای شما باشد.
اما اگر نیازهای آماری و اطلاعاتی شما برای ساخت صفحات گسترده در حد متوسط و معمولی است و مخصوصا اگر نیازهای شما با قالبهای از پیش آماده Numbers مطابقت میکند، Numbers گزینه بسیار خوبی برای شما خواهد بود؛ طوری که ممکن است هرگز به نسخههای کامپیوتری آن نیازی پیدا نکنید.
اگر چنانچه شما به دنبال قدرت بیشتری هستید و یا دنبال برنامهای میگردید که پشتیبانی بهتر و کاملتری از اسناد Excel انجام دهد، میتوانید از برنامه QuickOffice Pro HD که برنامهای فوقالعاده برای طراحی اسناد صفحهگسترده است، استفاده کنید (این برنامه همچنین شامل برنامههای پردازشگر متن میشود).
شما همچنین میتوانید فایلهایی را که دارای ماکرو هستند نیز درون برنامه باز کنید؛ ماکروها در QuickOffice اجرا نمیشوند، ولی اگر چنانچه شما فایل خودتان را که حاوی ماکرو است دستکاری کرده و تغییر دهید و تغییرات را هم ذخیره کنید، هیچ تاثیری در ماکروها نخواهد داشت و ماکروها به کیفیت خود درون فایل باقی خواهند ماند. البته بدبختانه این موضوع در مورد فرمولهای به کار گرفته شده در این اسناد صدق نمیکند: QuickOffice Pro HD برخی فرمولهای آرایهای و مجموعهای ما را تبدیل به مقدار کرده بود.
برنامههای Numbers و QuickOffice Pro روی آیپد، دو جایگزین خوب برای برنامههای صفحهگسترده سیستمهای کامپیوتری محسوب میشوند. زمانی که شما از آیپد خود برای مدیریت اسناد صفحهگسترده ساده و جمعوجور خود استفاده میکنید، آیپد درخشان عمل میکند و واقعا دیگر نیازی نیست که به فکر استفاده از Excel باشید. در این موارد شما میتوانید با کمکگیری از قالبهای از پیش آماده برنامه Numbers صفحهگستردههایی بسازید که هم از لحاظ ساختار و هم از لحاظ بصری حیرت آورند.
عامل Excel
زمانی که شما گام را فراتر از تواناییها و قابلیتهای عادی آیپد در تولید صفحاتگسترده میگذارید، واضح است که آیپد آماده این نیست که بتواند به طور کامل جایگزین نسخههای کامپیوتری اینگونه برنامهها شود؛ مثلا کار با آیپد در هنگام کار روی کاربرگهای حجیم و پیچیده تجربه دردناکی خواهد بود. وقتی ما یک فایل 6 مگابایتی صفحهگسترده را در Excel روی سیستم مکینتاشی خودمان باز کردیم، این فایل در عرض 5 ثانیه باز شد؛ اما باز شدن همین فایل در Numbers حدودا 35 ثانیه طول کشید (هرگاه ما مقادیر یکی از سلولها را تغییر میدادیم، تمام سلولها دادههایشان دوباره محاسبه میشد) و در QuickOffice حدودا دو دقیقه به طول انجامید (اگرچه که QuickOffice مانند Numbers از مشکل محاسبه مجدد مقادیر تمامی سلولها در هنگام تغییر داده هر کدام از سلولها رنج نمیبرد).
استفاده از آیپد برای آنهایی که به دنبال ردوبدل و به اشتراکگذاری فایلهای Excel با همکارانشان هستند، توصیه نمیشود. با توجه به عدم وجود اطمینان صددرصدی از انتقال کامل و درست ماکروها و فرمولها در هنگام ردوبدل فایلهای Excel، هیچ راهی وجود ندارد که شما بتوانید به آسانی در این مورد به آیپد تکیه کنید.
در نهایت اگر شما از برخی فرمولهای Excel (مانند فرمولهای آرایهای و سطرها و ستونهای مخفی) استفاده میکنید، برای ایجاد مجدد کارتان روی آیپد نیاز به انجام تنظیمات و کارهایی طاقتفرسا خواهید داشت.
گزینههای ساخت نمودار در برنامههای آیپدی بسیار ضعیفتر از برنامههای معادلش در سیستمهای کامپیوتری است.
استفاده از سیستمهای مکینتاش برای کارهای جدی و مهم
در حالی که حقیقتا در حال ورود به دوره پسا کامپیوترهای شخصی هستیم، آن دسته از افراد که همچنان با اسناد صفحهگسترده زندگی میکنند، نتوانستهاند وارد این دوره جدید شوند. مطمئنا، شما میتوانید از آیپد خودتان برای انجام وظایف و کارهای بسیاری مرتبط با صفحاتگسترده استفاده کنید؛ اما شما همچنان برای کار با صفحات گسترده پیچیده و حجیم نیاز به سیستمهای مکینتاش خواهید داشت و مطمئنا حداقل برای چند سال آینده نیز روال همینگونه خواهد بود.
iPhoto
iPhoto در آیپد محدودیتهای خاص خودش را دارد؛ اما این محدودیتها شاید برای شما چندان هم مهم نباشد.
iPhoto برای سیستمعامل iOS به عنوان یک برنامه ویرایش تصویر، برنامهای سهلالاستفاده و به طور شگفتآوری قدرتمند است. این برنامه دارای توابع و قابلیتهای عملیاتی پیشرفته ویرایشی است که اغلب بسیار سهلالاستفاده بوده و درست مانند نسخههای مکینتاشی خودشان قدرتمند هستند؛ اما ابزارهای مدیریت و سازماندهی در نسخه iOS به خوبی نسخه مکینتاشی نیستند. اگر شما به دنبال تصویر خاصی میگردید، باید جستجوی خود را از طریق یک سری کلمات کلیدی بگویید یا بنویسید.
آیپد برای ویرایش تصاویر
iPhoto 11 سیستمعامل مکینتاش (macworld.com/a/1155185) و iPhoto سیستمعامل (iOS (macworld.com/7823عاملیتها و قابلیتهای مشابهی دارند؛ اگر شما پیش از این برنامهiPhoto 11 را میشناختهاید، میتوانید به راحتی راه خود را از طریق نسخه iOS آن نیز ادامه بدهید. ماژولهای ویرایشی این دو برنامه کاملا مشابه یکدیگرند.
برای ویرایشهای متداولتری؛ از قبیل عملیات پرتودهی و تنظیم وضوح و شفافیت تصویر، هر دو برنامه خیلی خوب کار خود را انجام میدهند؛ اما بالطبع هر یک به روش متفاوتی این کارها را انجام میدهند. روی برنامه iPhoto در سیستمعامل iOS، به شما امکان ایجاد ویرایشهایی عمده و مهم از طریق تنظیمات لغزانهای داده میشود. لغزانه Shadows بسیار مفید است و دقیقا کارکرد و عملیاتی مانند براشهای Lighten and Sharpen در نسخه iOS آن است که معروف شده است با عنوان تنظیمات نجات یک عکس! البته راههای دیگری برای انجام و تکمیل تعمیرات به این صورت روی آیپد وجود دارد: استفاده از کنترلهای تنظیم و تعادل رنگ، تنظیمات Exposure در ترکیب با براش Sharpen هم مطمئنا کار میکند و جواب میدهد.
شگفتآور نیست که iPhoto سیستمعامل iOS فناوریهای نوآورانه و جدیدتری برای به اشتراکگذاری تصاویر به صورت آنلاین ارائه میدهد. در زیر دگمه Share، دستوراتی برای ارسال ایمیل، ارتباط با برخی سرویسها و یک نمایش اسلایدی، همگی در آنجا وجود دارند. نسخه iOS این برنامه ویژگیهای جدیدی مانند Journal and Beam را ارائه میکند که در واقع مکمل تواناییهای نسخههای دسکتاپی این برنامه است. Journal به شما این اجازه را میدهد که مجموعهای از عکسها و تصاویرتان بسازید و در این راه از ابزارکهایی مانند ابزارکهای پیشبینی هوا، نقشه و متن استفاده کنید و از اطلاعاتی که به شما میدهند کمک بگیرید. شما میتوانید بعد از آن، شخصا آن دفتر وقایع روزانه را به اشتراک بگذارید و یا مجموعهای از دفاتر ثبت وقایع روزانه با قابلیت بهاشتراکگذاری ایجاد کنید و آن را درون یک سند؛ مثلا یک مسافرت خاص، بگنجانید. در حالی که این برنامه هیچ شباهتی به برنامههای MobileMe و PhotoStream ندارد، اما Journal مجموعهای است از تمام راههای جدید برای ارائه، نمایش، سازماندهی و به اشتراکگذاری تصاویرتان از طریق حسابکاربری iCloud شما. با توجه به نام این برنامه که Journal and Beam است، نکته بعدی که مطرح میشود، Beaming است؛ این برنامه در قالب این نام از طریق پروتکلهای شبکهای اقدام به انتقال تصاویر و عکسها از یک دستگاه iOS به دیگری در همان شبکه میکند.
اگر شما به دنبال ساخت پروژههایی خلاقانه با تصاویر و عکسهای خود هستید، حتما به یک سیستم مکینتاشی نیاز خواهید داشت. نسخه موجود از iPhoto برای سیستمعامل iOS هیچ راهی را برای مدیریت کتابها، کارتها یا تقویمهایی که مبتنی بر تصاویر شما هستند ارائه نمیدهد. شرکت اپل دارای یک برنامه رایگان به نام Cards است که با کمک آن میتوانید کارتهای موردنظرتان را روی دستگاه iOS خودتان بسازید؛ اما آن برنامه طراحیهای از پیش ساخته و آماده کمتری درون خودش برای کاربران ارائه داده است؛ این برنامه هیچ گزینه چاپ برجستهای ندارد.
به علاوه Cards یک برنامه آیفون است؛ بنابراین اگر شما از آن روی آیپدتان استفاده میکنید، احتمالا نیاز خواهید داشت که روی دگمه 2X یک بار ضربه بزنید؛ یک راهحل نه چندان جالب و شکیل.
نسخه iOS از برنامه iPhoto زمانی که به دنبال جستجو در تصاویر دستهبندی شده هستید و یا به دنبال تصاویری میگردید که براساس مکانهای جغرافیایی سازماندهی شدهاند، کم میآورد.
با iPhoto11 شما میتوانید تصاویرتان را طبق افرادی که درون آن عکسها حضور دارند، مرتب و سازماندهی کنید.
اگر شما به دنبال برچسبزدن چهرهها و مشخص کردن چهره افراد در تصاویر هستید، میتوانید بعد از آن، عکسهای موجود را به سرعت برای یافتن عکسهای یک فرد خاص مورد جستجو قرار دهید. نسخه سیستمعامل iOS برنامه iPhoto در مورد برچسب زدن و مشخص کردن افراد درون عکس چندان قابل و کارآمد نیست. هر چند درباره برچسب زدن تصاویر با توجه به مکان و موقعیت جغرافیایی آنها کارآمد است.
تمام عکسهایی که توسط دستگاههای مختلف اپل گرفته میشوند، شامل اطلاعات جغرافیایی محل تصاویر است که درون فایل تصاویر ذخیره میشوند.
روی سیستمهای مکینتاش اگر دوربین شما محل جغرافیایی را ذخیره نکرده باشد، شما باید خودتان آن را به اطلاعات عکس بیفزایید.
iPhoto11 افزودن اطلاعات به تصاویر را بسیار ساده کرده و خودش به طور اتوماتیک محلی را که شما در آنها عکس گرفتهاید را بررسی میکند و آن مکانها را در نقشه به شما نشان میدهد؛ برنامه iPhoto سیستمعامل iOS نمیتواند هیچ یک از این کارها را انجام دهد. اگر شما تصاویرتان را که از طریق دوربین دیگری گرفته شده است، ایمپورت کنید. درون آیپدتان و تصاویری که به صورت جغرافیایی برچسبگذاری نشدهاند، هیچ راهی وجود ندارد که شما بتوانید با کمک این برنامه بتوانید این برچسبها را به آنها اضافه کنید. iPhoto11 و همچنین همتای موبایلی آن در بسسیاری از روشهای سازماندهی همگام سازی و هماهنگ سازی تصاویرتان را میدهد با یکدیگر فرق میکنند. iPhoto سیستم عامل iOS از لحاظ نوآوری در سطحی بسیار پائینتر است. مخصوصا اگر شما بخواهید که مجموعه تصاویرتان را از دستگاههای مختلف در یکجا جمع کرده و یکپارچه و هماهنگ کنید.
در نگاه اول واسط Albums آن در iPhoto سیستم عامل iOS خیلی کاربرپسند به نظر میرسد. ویژگیهای فصل بندی و بخش بندی Albums با کدهای رنگی متمایز شده اندکه در یک ترتیب غیرقابل تغییر کنار هم و در معرصض دید کاربر قرار میکیرند. آلبومهای قهوهای رنگ شامل تصاویری هستند که شما از طریق روشهای مختلفی تغییرشان دادید، ویرایش کردید یا برچسب و عنوان به آنها افزودهاید یا به آنها پرچم افزودید یا دستکاری و طراحی کردید و یا آنها را به عناون تصایر محبوب خود و یا به اصطلاح favorite علامت زدهاید . آلبومهای به رنگ آبی شامل تصاویری میشود که شما خودتان ایمپورت کردهاید از طریق کیت Camera Connection Kitو یا ذخیره کردهاید درون Camera Role روی آیپد یا آیفون. آلبومهای خاکستری شامل عکسها و تصاویری میشود که شما پیش از این آنها را ترتیب و سازماندهی کردهاید درون آلبومهایی با استفاد از برنامه Photos دستگاه یا آنها را ایجاد کرده اید آنها را روی نسخههای دسکتاپی iPhoto و یا Aperture و بعد همگام کردهاید آنها را به دستگاهتان از طریق iTunes.
iPhoto سیستم عامل iOS هیچ مکانیزم و روشی را برای جستجوی تصاویرتان ارائه نمیدهد. هرچند هر عکسی که گرفته شده دارای اطلاعات و دادهها EXIF ای است که متصل شده به آن و درون این دادهها نام فایلها از قلم افتاده است. شما باید به یاد بیاورید ظاهر عکستان را و دنبال کنید Camera Role را برای یافتن آن، با فرض اینکه شما آن را آنجا فرستاده باشید. ارسال تصاویر به Camera Role پروسه بسیار کندی است طوریکه شما میتوانید در هر بار فقط یک تصویر را درون آن ایمپورت کنید. iPhoto، سیستم عامل iOS بهینه سازی میکند وضح تصایر را برای آیفون و یا آیپد که در نتیجه بهطور اتوماتیک کاهش میدهد وضوح تصاویری را که از طریق iTunesهمگام شدهاند و از اکثر دوربینهای DSLR گرفته شدهاند. بنابراین تصور کنید تصویری را که در ابتدا 12 مگاپیکسلی گرفته و ذخیره شده است و در آیپد شما با کیفیت 3 مگاپیکسل ذخیره میشود.
اگر شما میخواهید تصویرتان را با همان وضوح تصویر اصلی ویرایش کنید باید ایمپورت کنید آنها را مستقیما درن حافظه دوربینتان از طریق Camera Connection Kit شرکت اپل مانند آنچه که در iPhoto11 اتفاق میافتد iPhoto مربط به سیستم عامل iOS هم انطباق میدهد تصاویر را تا حداکثر 19 مگاپیکسل. هرچند آن به شما اجازه ویرایش تصاویر خام را نمیدهد.
آیپد: یک همراه سیستمهای مکینتاش
اگر شما به دنبال ویرایش و نیز جستجوی سریع تصاویرتان هستید، قابلیتهای لپتاپها و دستگاههای مکینتاش را فدای علاقهتان به استفاده از iPhoto سیستمعامل iOS نکنید. اگر شما به دنبال ویرایشگر تصویری با تمام امکانات و سرویسها هستید؛ طوری که به شما اجازه طراحی و ساخت کارتهای تبلیغاتی شخصی و تقویم را نیز بدهد و تمام اطلاعات شما را سازماندهی و مرتب کرده و وضوح تصاویر شما را تنظیم کند و در عین حال همچنان تمام ویژگیهای متداول و مرسوم ویرایشگرهای تصویر را داشته باشد، iPhoto11 بیشتر به درد شما میخورد.
اکر شما دائم در حال سفر و رفت وآمد هستید و میخواهید تصاویرتان را در همین حین ویرایش کنید و ضمنا مالک هیچ یک از لپتاپهای گرانقیمت و سبک اپل هم نیستید، نگران نباشید؛ چراکه با استفاده از برنامه iPhoto سیستمعامل iOS، نتایج نسبتا خوبی برای بهاشتراکگذاری و ویرایش تصاویرتان خواهید دید.
iMovie
آیپد برای زمانهایی که شما به دنبال نتایجی سریع و در محل هستید، ایدهآل است.
تا چندی پیش، اگر به دنبال یک سیستم ویدیوی سیار و موبایل میگشتید، حتما اول از همه سراغ لپتاپ MacBook Pro میرفتید. آیا شما واقعا میتوانید iMovie آیپد را به طور کامل جایگزین iMovie مکینتاش کنید؟ جواب این است که برای برخی پروژهها بلی! اگر شما بتوانید با محدودیتهایی که این نرمافزار دارد کنار بیایید.
آیپد برای ویرایشهای دمدستی و سریع
برنامه iMovie سیستمعامل (iOS (macworld.com/7649 اساسا برای بهکارگیری مزیتهای آیفون و تواناییهای تصویری و فیلمبرداری آیفون 4 طراحی شده است.
حقیقت این است که شما میتوانید از طریق تبلت خود فیلمبرداری کنید و بلافاصله بعد از اتمام فیلمبرداری، به طور حرفهای شروع به ویرایش آن نمایید. بریدن کلیپها به طولهای دلخواه، افزودن عناوین و افزودن افکتهای گذار و انتقال (به اصطلاح transition) و موسیقیهای پسزمینه و افکتهای صوتی و تصویری؛ از جمله کارهایی است که میتوان با این برنامه نسخه iOS انجام داد؛ یعنی به عبارتی دیگر نیازی نیست که بعد از فیلمبرداری منتظر بمانید تا به منزل برسید و پشت کامپیوتر مکینتاش خود قرار بگیرید تا بتوانید فیلمهایی که ضبط کردهاید را ویرایش کنید. شما میتوانید ویدیوهای موردنظرتان را از طریق دوربین خود آیپد و به طور مستقیم ضبط و ذخیره کنید؛ هر چند که ممکن است ناشیانه هم باشد. همچنین میتوانید فیلم موردنظرتان را از طریق آیفون و یا یک دوربین فیلمبرداری دیگر ضبط کنید و بعد آن را با استفاده از Camera Collection Kit شرکت اپل، درون آیپد ایمپورت کنید. اکنون شما آماده ویرایش آن فیلم خواهید بود.
اگر شما میخواهید یک موسیقی پسزمینه به فیلم خود بیفزایید، محدود به استفاده از موسیقیهایی که روی آیپد خودتان ذخیره کردهاید، نیستید. GarageBand برای سیستمعامل (iOS (macworld.com/7054 به شما این اجازه را میدهد که هر تکه از موسیقی را که مایل باشید بریده، ویرایش کرده و به صورت حلقههای موسیقایی ذخیره کرده و مستقیما در روی TimeLine یا به اصطلاح خط زمانی پروژهتان به اشتراک بگذارید.
کار کردن با یک برنامه ویرایش ویدیویی، آن هم فقط با استفاده از دستان بسیار لذتبخش است. بریدن کلیپها و حرکت دادن آنها روی TimeLine پروژه، آن هم به روش گرفتن و کشیدن، کاری بسیار ساده و هیجانانگیز است؛ نسبت به اینکه شما بخواهید اشارهگر ماوس را به دقت روی کنترلهای مدیریتی هدایت کنید و به دقت روی آنها کلیک نمایید.
این واسط کاربری، فیلمهای شما را به عنوان یک سری از نوارهها و قطعههایی منظم مدیریت شده مانند جملات یک پاراگراف کنار هم میچیند.
ما خط زمانی پروژه را در انتهای صفحهنمایش آیپد خود دیدیم؛ این بازگشتی بود به عرف و رسم ویرایشگرهای ویدیویی (iMovie 11 به شما اجازه میدهد که برای ایجاد یک خط زمانی، Project Browser را با Event Browser تعویض کنید؛ اما ما معمولا از طرحها و لایهبندیهای پیشفرض خود برنامههای پیشفرض مکینتاش استفاده کردیم).
مکینتاش برای انجام کارهای پیچیدهتر
اگرچه راحتی و سرعت کار یا ویرایشهای ویدیویی در نسخههای iOS برنامه iMovie لذتبخش است؛ اما برای انجام کارهای پیچیدهتر، iMovie 11 مکینتاش گزینه بهتر و کاملتری است. در حقیقت ویژگی برنامههای ویرایش صوتی iOS یک امر عادی و جزو ساختار اساسی iOS محسوب میشود. شما نمیتوانید سطوح صدا را داخل یک کلیپ تغییر دهید (حداقل نمیتوانید این کار را بدون تکهتکهکردن کلیپ و ساختار آن انجام دهید). همچنین شما نمیتوانید از افکتهای كمكم ظاهرشونده (به اصطلاح fade in) و کمکم محو شونده (fade out) درون پروژهتان استفاده کنید؛ مگر اینکه بخواهید این افکتها را فقط در ابتدا و انتهای پروژهتان انجام دهید.
iMovie سیستمعامل iOS فقط از 4 قطعه و تراک صوتی ؛ به علاوه صدای متن خود کلیپ صوتی پشتیبانی میکند؛ در حالی که نسخه مکینتاش این برنامه (مجازا) از تعداد نامحدودی تراک صوتی پشتیبانی مینماید.
اگر شما مکانهایی برای قرار دادن اصوات و کلیپهای خود درون برنامه نمیبینید، همانگونه که در سایر برنامههای ویرایشی ویدیویی هم مشاهده کردهاید، شما میتوانید تعداد زیادی کلیپ صوتی و تصویری را روی هم قرار دهید. شما با کمک این برنامه میتوانید به آسانی مواردی را از داخل تصاویر حذف کنید، افکتهای تصویر در تصویر ایجاد کنید، دیدها و نماهای کنار هم ایجاد کنید و افکتهای green-screen ایجاد نمایید و ... . اگر کلیپی رنگ رفته به نظر برسد و یا بیش از حد روشن و شفاف باشد، شما میتوانید میزان رنگدهی و پرتودهی آن را تنظیم کنید. iMovie 11 میتواند عملیات پایاسازی و تثبیت تصویر را نیز انجام دهد. همچنین این برنامه میتواند عملیات سرعت بخشی یا کند کردن تکهای از کلیپ را روی صحنهای دراماتیک انجام دهد.
فیلمبرداری و ویرایش روی آیپد: در اینجا چیزی وجود دارد که iMovie سیستمعامل iOS را برای ما نسبت به نسخه مکینتاشی آن ارجح میکند. شما میتوانید یک ویدیو را روی آیپد خود ایجاد کنید و بعد آن را مستقیما و بدون هیچ کموکاستی روی سیستم مکینتاشی خودتان اکسپورت نمایید؛ جایی که شما میتوانید آن را روی برنامه iMovie 11 باز کنید و ویرایش خود را با دقت و جزئیات فراوانی انجام دهید. بنابراین شما میتوانید یک فیلم را درون آیپد خود بسازید و بعد آن را به اشتراک بگذارید و سپس بعدا دوباره آن تصویر را در اداره یا استودیو یا محل کارتان بازبینی کنید؛ جایی که میتوانید ویرایشهای دقیقتر و جزویتری را روی پروژهتان انجام دهید.
GarageBand
آیپد یک ابزار موسیقی همراه ایدهآل است؛ اما برای پروژههای بزرگ و پیچیده موسیقی چندان مناسب نیست.
نسخههای مکینتاش و iOS برنامه GarageBand هر دو یک نام را یدک میکشند؛ اما در بسیاری از جنبهها با هم فرق دارند. به خاطر همین تفاوت، احتمالش وجود دارد که برای یک سناریوی خاص، یکی از برنامهها بهتر از دیگری باشد.
پروژههای بزرگ نیازمند استفاده از سیستمهای مکینتاش هستند.
ما از پادکست موسیقی شروع میکنیم. اگرچه شما میتوانید با نسخه iOS برنامه GarageBand پادکست بسازید؛ اما این کار نیازمند اضافه کاریهای بسیاری خواهد بود. شما نمیتوانید در یک زمان بیش از یک تراک را ضبط کنید. ایمپورت کردن صداهایی که در بیرون از برنامه ضبط شدهاند، به داخل برنامه کار بسیار سختی است. زمانی که شما آیپدتان را با کامپیوترتان همگام میکنید، انتقال و یا به اصطلاح بهتر، ایمپورت صوت بین آیپد و کامپیوتر، بیتبهبیت انجام میشود؛ بنابراین جمع کردن کلیپهای صوتی از سایر دستگاههای iOS گزینه چندان مناسبی نیست. در نهایت اینکه شما نمیتوانید پادکستهای پیشرفتهای ایجاد کنید. این یعنی یک امتیاز بیشتر به نفع GarageBand نسخه مکینتاشی.
GarageBand روی مکینتاش همچنین به عنوان ابزاری برای ویرایش موسیقیهای حاشیهای و متن فیلم استفاده میشود؛ ویژگیای که معمولا نادیده گرفته میشود. هر چند شما میتوانید اصوات GarageBand را که ایجاد کردهاید، درون یک دستگاه iOS به درون iMovie انتقال دهید؛ اما قابلیتهای ویرایشی GarageBand هم در این سیستمعامل چندان زیاد نیست. این هم یعنی امتیاز دوم برای نسخه مکینتاشی در برابر نسخه iOS.
GarageBand برای iOS افکتهای خوبی دارد؛ نسخه مکینتاشی این برنامه افکتهای بسیار بسیار بیشتری نسبت به نسخه iOS این برنامه دارد. شما میتوانید حتی به آن چیزهایی هم اضافه کنید؛ بنابراین GarageBand مکینتاشی امتیاز برتری سوم را هم نسبت به GarageBand نسخه iOS به دست آورد.
در اینجا بحث کنترلرها و ورودیها مطرح میشود. آیپد از Camera Connection Kit شرکت اپل پشتیبانی میکند که به شما اجازه اتصال میکروفونها و کنترلرهای موسیقی را میدهد؛ اما همه دستگاهها با آن کار نمیکنند؛ برخی از آنها نیازمند یک هاب USB هستند. آیفون و آیپاد تاچ با مبدلهای این کیت سازگار نیستند؛ بنابراین کسانی که امید دارند روزی از سایر دستگاههای ورودی نیز استفاده کنند، شاید امید محالی باشد. با یک سیستم مکینتاشی شما تنوع بسیار زیادی از لحاظ گزینههای ورودی مثل میکروفون و گزینههای کنترلری خواهید داشت که این امتیاز چهارم برتری برای برنامه نسخه مکینتاشی فراهم میکند.
آیپد یک ابزار موسیقیدانی است
نسخه iOS برنامه GarageBand برای یک چیز خوب است: بزرگترین برتری GarageBand در iOS روی آیپد قابلیت حمل آن است. این برتری میتواند برای موسیقیدانهایی که معمولا در حال سفر هستند، استفاده شود.
کنترلها و همچنین صداها ضعیف بودند؛ اما زمانی که شما در یک اتوبوس تور مسافرتی هستید و یا در حال پرواز طولانی شبانه هستید، همین تنظیمات هم کار شما را راه میاندازد.
روی یک دستگاه موبایلی نسخه iOS از برنامه GarageBand میتواند مانند یک sketchpad یا به اصطلاح پد طراحی موسیقی کار کند. تفاوتش این است که واقعا استفاده و کاربری آن بسیار لذتبخشتر است و پخش این ابزارها روی آیپد خیلی آسان است و در نتیجه، روی آیفون و آیپاد تاچ هم همینگونه است و مسلما این چیزی نیست که بخواهید روی صفحهکلید لپتاپها به دنبال آن بگردید. خروجی صدای ابزارها بسیار خوب است و 8 تراک تامین شده به شما فضای کافی برای پیاده کردن ایدههایتان را میدهد.
اگر اهداف شما ایجاد پادکستها و ایجاد تراکهای موسیقی متن فیلم است و به مجموعهای از صداها و افکتها دسترسی دارید، GarageBand نسخه مکینتاش را انتخاب کنید؛ اما زمانی که یک مجموعه موسیقیایی به همراه و در حال سفر دارید، از GarageBand نسخه iOS استفاده کنید.